چند وقت پيش باباش رفته براي معاينه پروستات كه دكتر براش نونه برداري نوشته
رفتن ميلاد كلي وقت گرفتن و رفتن و آمدن و مشخص شد بد خيم بايد عمل شه. آقايي حسابي بهم ريخت و به من گفت زنگ بزنم به راحله خانم ( زن دوستش كه پرستاره) ما هم زنگ زديم بنده خدا دستش بند بود قرار شد بعدا تماس بگيريم. آقايي طاقت نياورد هي زنگ زده به دوستش، از شانس گوشي راحله خانم بر مي داره و اون هم رك پوست كنده گفت كه بايد عكس بگيرن اگر پخش شده باشه عمل بي فايده و كمتر از يك سال فرصت دارين.
اگر نه عمل مي كنن و شيمي درماني داره.....
آقايي از بس حالش بد ميشه گوشي خاموش مي كنه تا حالش جا بياد
بعدازظهر هم تصادف كرده بود خلاصه آمد خانه اما حاضر نشد يك كلمه در موردش حرف بزنيم
الان هم شنيدم زخم اثني اعشرش عود كرده
خدايا خودت كمك كن