سلام
روز دوسنبه مامان و باباش رفتن مشهد. اين هم بدجوري هواي مشهد داشت روز سه شنبه بهم گفت اگر بابات رانندگي ميكنه تا مشهد 4 نفري بريم
زنگ زدم و بابايي گفت آره
اما من سختم بود با بچه اي كه مي دونم از ماشين سواري متنفر
بهش گفتم پدرم در مي ياد رفتيم دنبال تور قطار
جور شد 3 روز و 3 شب رفيم توي حرم آقا
خيلي خوب بود عالي بود . احساس مي كنم بيشتر پدر شده ، يكسره بچه توي بغلش بود. حسابي پدر شده است.